عکس نوشته دوستت دارم
عکس نوشته دوستت دارم
ازهمان بدو ورودت نفسم تنگ شده
شده ام یک اثرناب که کمرنگ شده….
عاشق شعروادب بودم ومغروق غزل
بعدتوشعر برایم چه بد آهنگ شده….
من همان غنچه خندان وگل سرسبدم
که غم عشق توباچهره هماهنگ شده
بغض هرثانیه،هردم به گلو آویزان
پاندول عشق به هرثانیه دلتنگ شده….
من به هرگونه زبان گفته ام ازعشق ولی
نشنیدی و دلت یکسره ازسنگ شده….
عشق است و درهوایت درگیرِ یک سوالم
تو عاشقِ من هستۍمن عاشقِ تو هستم
ای شمـعِ پُـر فروغم ، ای نـاجیِ صبـورم
لبـریـزِ مهـر و فریاد، آیینـه ی تـو هستم
دل می رود ز دستـم صاحب دلان خدا را
ای بهترین سر آغـاز، دیوانـه ی تو هستم
مـن کـه خمـار و شیـدا در کـوی دلبرانم
جز مهرِ تو نخواهـم من واله ی تو هستم
آتش بزن بر این دل ، من شکوه ای ندارم
بنمای هرچه خواهی، دلداده ی تو هستم
یـاری نمـا بگویـم ای شـاهِ دولـتِ عشق
تو عاشقِ من هستی من عاشقِ تو هستم
از درد دل خود به فغانم چه کنم؟
وز زندگی خویش به جانم چه کنم؟
صبرست مرا چاره و دانند همه
لیکن من بیچاره ندانم، چه کنم؟
#هلالی_جغتایی
بغض نبودنت را از هر درے ڪہ راندم
از پنجره بیامد ، بنشست روے دردم …
#الهــام_هاشمی
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﯿﺎ
ﻭ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ
ﺧﻮﺏ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ
ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪ
ﻣﺮﺩﻩﻫﺎ
ﭼﻄﻮﺭ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩﺍﻧﺪ ..
#ﺳزایی_کاراکچ
شکسته ی شکسته نتوان گفت
ولی یقین دارم،
دلم ترک دارد ….
#مهدی_اخوان_ثالث
مبتلای تو شده ام
وهیچ مخدری جزآغوشت
تسکینم نمی دهد
علی الطلوع،،،
نفسهایت را تزریق کن درونِ رگهایم
مراغیرِ تو
درمان نیست
ای دلیلِ تپشِ قلبم …
#شهاب_شهابی
هرگز نمی شود
که تو را دید و بعد از آن
جایی نفس کشید
به جز در هوای تو …
#افــشین_یداللهی
ﺁﻣﺪ، ﻧﺸﺴﺖ، ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻏﺰﻝ ﺑﺨﻮﺍﻥ
ﺁﻣﺪ ﻧﺸﺴﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭ ﺑﻬﺖ ﺑﺎﻭﺭﻡ
ﺷﻌﺮﯼ ﺟﺪﯾﺪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻣﺶ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺩ
ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻣﺪﻥ ﻣﺮﮒ ﺣﺎﺿﺮﻡ
ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻟﻢ ﻋﺠﯿﺐ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﺁﻥ
ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺧﺸﮏ ﺁﺏ ﻭ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺑﺮﮒ ﺩﺭ ﺧﺰﺍﻥ
ﭼﻮﻥ ﮐﺎﻓﻪ ﺍﯼ ﺭﻫﺎ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﭘﺮﺕ
ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻬﯽ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﻓﺮﻡ
ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺗﺒﻠﻮﺭ ﺩﺭﯾﺎﺳﺖ؟! ﯾﺎ ﮐﻪ ﻧﻪ
ﺩﺭﯾﺎ ﺗﻘﻠﺐ ﻏﻠﻄﯽ ﺍﺯ ﺩﻭ ﭼﺸﻢ ﺗﻮﺳﺖ!!
ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺒﺎﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﯽ، ﺟﺰﺭ ﻭ ﻣﺪ ﺷﻮﺩ
ﻣﻦ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﻭ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﯼ ﺍﻫﻞ ﺑﻨﺪﺭﻡ
ﺳﺎﮐﺖ ﻧﺸﺴﺖ .. ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ
ﺳﺎﻋﺖ ﺷﺒﯿﻪ ﻧﺒﺾ ﻣﻦ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﺗﭙﯿﺪ
ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻤﺎﻥ ﮐﻤﯽ .. ﻏﺰﻝ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﯼ ﺑﻨﻮﺵ
ﺗﺎ ﻣﻦ ﻧﻘﺎﺏ ﺍﺯ ﺭﺥ ﺍﯾﻦ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﻡ
ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﺁﺑﯽ ﺍﺵ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﯿﺮﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ
باشد ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ .. ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺷﻤﺎ
ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺳﻤﺖ ﺩﺭ ﻭ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﻣﻦ
ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪ ﻧﺮﻭ ﻧﯿﻢ ﺩﯾﮕﺮﻡ
ﺍﻭ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻧﺒﺾ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﻫﻢ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ
ﺍﺷﮑﯽ ﺑﺮﻭﯼ ﺩﻓﺘﺮﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺷﺪ ﻏﺰﻝ
ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻣﻦ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺣﺴﺮﺕ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺯ
ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺩﯾﮕﺮﻡ ….
عشق آموخت که
در خلوت مـردانه خود
خون دل بهتر
از اندیشه دریا شدن است
در جهــانی که
همه اهــل دروغ اند و ریا
آخــــر قصه
عاشق تک و تنها شدن است
عکس نوشته دوستت دارم
تهیه شده در وب فونتینه
عالی بودن مرسی